«لغت نامه دهخدا»
[بَ مَ نِ] (ص مرکب) متکبر. بانخوت. معجب. (یادداشت مرحوم دهخدا) : چو برگشت ازو برمنش گشت و مست چنان دان که هرگز نیاید بدست.فردوسی. بر آن چرب دستی رسیده بکام یکی برمنش مردمانی بنام.فردوسی.(1) (1) - مرحوم دهخدا دو بیت فوق را بعنوان شاهد برای برمنش آورده چنین مینویسند: بگمان من مثل برتن = برمنش است به معنی متکبر.