«لغت نامه دهخدا»
[دَ] (مص) آجدن. آزدن. آژدن. نگندن. || منقور و مضرس کردن سطح سنگ آسیا با آسیازنه بهتر خرد کردن دانه را. رجوع به آژدن شود.