پژوهیده

«لغت نامه دهخدا»

[پِ / پَ دَ / دِ] (ن مف) پژوهش کرده. بازجسته. کاویده :
سخن شد پژوهیده از هر دری
ز شاهی و تاج و ز هر کشوری.فردوسی.
|| خردمند. عاقل. دانا. زیرک:
پژوهیده سودابه را شاه گفت
که این رازت از من نباید نهفت.فردوسی.
بعض فرهنگها معانی فوق را آورده و بیت مذکور را هم شاهد آن قرار داده اند لیکن هم معنی و هم شعر درست نمی نماید.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر