«لغت نامه دهخدا»
[پَ اُ دَ] (مص مرکب) عقب افتادن. تأخیر : چونکه گله بازگردد از ورود پس فتد آن بز که پیش آهنگ بود.مولوی. || نکس. عود مرض در حال نقاهت. || غش کردن یا مردن. افتادن به پشت و مردن.