پشت بند

«لغت نامه دهخدا»

[پُ بَ] (اِ مرکب) دیواری کوتاه در پی دیواری بلند برای نگاه داشتن آن از افتادن. بنائی پشت دیوار تا برپای ماند. || مدد. معین. ردیف. || ذخیره در سپاهی. || طعام دوم که در چلوکبابی ها آرند کمتر از اَوّلی. بار دوم چلوکباب در دکانهای چلوپزی. بشقاب دوم و سوم چلوکباب که پس از خوردن بشقاب اول آرند. || در بازی ورق، ورقی که بر اعتبار ورقهای دیگر افزاید: پشت بندش آس است. || متمم. مُکمل. پشت بندش را نیاورد یعنی آنرا ناقص و ناتمام گذاشت.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر