«لغت نامه دهخدا»
[پُ تِ چَ زُ کَ دَ] (مص مرکب) یا پشت چشم تنگ کردن؛ به کبر مژگان را بهم نزدیک کردن. به ناز و غرور دیدن. || تغافل کردن. || آزردگی نازآمیز. || اظهار بیدماغی و رنجش. (غیاث اللغات از بهار عجم). بچشم آلوس دیدن.