«لغت نامه دهخدا»
[پُ خَ دَ] (مص مرکب)خمیده گشتن پشت از پیری. پشت دوتا گشتن. گوژپشت شدن. || سخت خسته و شکسته شدن: از مردن پسر پشتم خمید.