پشت رو کردن

«لغت نامه دهخدا»

[پُ کَ دَ] (مص مرکب)وارون کردن بدانگونه که جانب انسی وحشی شود و ابره بزیر و آستر به روی افتد. وارونه کردن جامه و غیر آن. واژگون کردن چنانکه جامه یا کیسه یا قبائی را.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر