«لغت نامه دهخدا»
[پُ تِ] (اِخ) نام سلسلهء جبالی در مغرب ایران. از درهء دیاله تا آب دیز (آبِ دز) کوههای این ناحیه به دو قسمت جداگانه تقسیم میشود: اولی را پیشکوه و دومی را پشتکوه می نامند و این دو قسمت بواسطهء درّهء رود سیمرّه (گاماساب و کرخه) از یکدیگر جدا میشود. (جغرافیای ایران تألیف کیهان ص48). از ذهاب به بعد بطرف جنوب یک سلسلهء کوه موازی بطور منظم وجود دارد برآمدگی این چین خوردگی بیشتر بطرف جنوب غربی ولی در ذهاب و اطراف آن از شمال غربی بجنوب شرقی ممتد میباشد و پشتکوه از لرستان بواسطهء درّهء عمیقی مجزا میگردد... سلسلهء جبالی که در طرف راست سَیمرَه و دشت عراق وجود دارد به اسم پشتکوه معروف و رشتهء عمدهء آن کبیرکوه است که بسیار منظم و بعضی از قلل آن 2800 گز میرسد. مابین کبیرکوه و عراق چین های کوچکی هم یافت میشود که ارتفاعات آنها بتدریج کم شده بعضی از آنها را رسوبات دجله می پوشاند. از دامنهء کبیرکوه رودخانه های کوچکی جریان دارد که هیچکدام به دجله نمیرسد و غالباً از چین های مذکور عبور کرده درّه ها و تنگه های عمیقی حفر مینماید، از همه مهمتر تنگهء ویج داروَن و رودخانهء آفتاب میباشد که سرچشمهء آن در انجیرکوه و درّه ای در آن برای خود حفر کرده است (انجیرکوه بعد از کبیرکوه مهمترین رشتهء جبال پشتکوه میباشد). (جغرافیای ایران تألیف کیهان ص27). پشتکوه مانند پیشکوه امتدادش از شمال غربی محدود به کوههای کلهر و از شمال شرقی و مشرق و جنوب شرقی به رود سیمره و کرخه و از مغرب و جنوب غربی محدود به جلگهء خوزستان است. مهم ترین رشتهء آن سوانکوه است که از شمال غربی متصل به مانُشت کوه و بنوکوه و جبال کلهر میشود، در جنوب سوانکوه ارتفاع چین خوردگیها کم گشته و مبدّل به ارتفاعات کوچکی در درّه سیمره میشود ولی در عوض در مجاورت آنها چین خوردگی مرتفعی موسوم به کبیرکوه پدید آمده که ارتفاعش از سایر کوهها بیشتر و طول آن قریب 160 کیلومتر است و بموازات آن رشته های دیگری به اسم انجیرکوه که از کلهر شروع شده و سرآب کوه یا سراوانکوه جای دارد، در حوالی سرحد رشته های انارک داغی و غیره واقع شده است که همه در یک امتداد نیست و مانند کبیرکوه و انجیرکوه ارتفاع بسیار ندارد و فقط از جلگهء خوزستان که پست تر واقع شده کوههای مرتفعی بنظر می آید. (جغرافیای طبیعی ایران تألیف کیهان صص52-53). کوههای پشتکوه مانند قسمت پیشکوه از شمال غربی بجنوب و جنوب شرقی به سیمره و کرخه و از جنوب غربی و جنوب به عراق و از 31 درجه و 30 تا 34 درجه عرض شمالی و 43 درجه و 30 تا 46 درجه و 15 طول شرقی واقع شده، آب و هوای پشتکوه مانند پیشکوه ولی دارای تغییرات شدید برحسب ارتفاع است مثلا در دره های مرتفع همیشه دارای برف دائمی ولی ناحیهء جنگلها که در گرمسیر واقع شده هیچوقت برف ندارد و آب و هوای مراتع درهء سیمره معتدل تر از هوای تپه های غربی و در موقع گرما تنها ناحیهء قابل سکنی اراضی واقع بین انجیرکوه و کبیرکوه و قسمتهای دیگر که تقریباً بی آب است بواسطهء خشکی بدون حاصل میباشد، هوای قسمتهای مرتفع در موقع شب بقدری سرد است که میزان الحراره در شبهای تابستان چند درجه زیر صفر میرود ولی به فاصلهء قلیلی میتوان نقاطی یافت که آب و هوای آنها بکلی گرم باشد، بارانهای بهاری پشتکوه بسیار شدید و برف بسیار دارد و به محض بارندگی جویبارها تبدیل به رودهای بزرگی شده مقداری درختهای عظیم را کنده به جلگه می آورد، بارانهای تابستانی نیز چندان کم نیست و اثر رطوبت در دامنه های تپه ها بواسطهء نباتات مختلف اقلا تا پانزده روز باقی مانده و مانند داخلهء ایران زود خشک نمیشود، با این وضعیات واضح است که رطوبت زیاد و گرمای کافی و زمین حاصلخیز نباتات بسیاری بعمل آورده و زمین پوشیده از جنگلهای انبوه میشود، در دره های 500 تا 1500 گزی جنگلها بسیار انبوه و دارای درختهای مختلف از قبیل بلوط و اقاقیا و انار و انجیر و موی جنگلی است و گردو و افرا قسمت مهم درختها را تشکیل میدهد در نقاط مرتفع تر درختها کوتاه تر و گلهای رنگارنگ و مراتع و علفها با آنها مخلوط میشود، پائین تر از 500 متر درختان خرما و مرکبات و انار به مقدار کثیر روئیده و مراتع وسیع زمستانی تمام سطح جلگه را می پوشاند و از اواسط زمستان علفها سبز شده و گله ها بتدریج در آنها میچرند، در موقع گرما که گوسفند به ییلاق میرود علفها زرد و خشک شده و چنانکه اشاره شد آنها را آتش میزنند و زمین بکلی سیاه میشود، هوای این نقاط بطوری که تصور میشود در فصل تابستان صاف نیست زیرا که دود علفها و گرد و خاک آنرا تیره میکند و صاف ترین مواقع هوا پس از بارندگی میباشد، در این کوهها و جلگه ها حیوانات وحشی و سبع و شکار فراوان یافت میشود. سکنهء پشتکوه مخلوطی از طوایف لرفیلی و کردلکی هستند که باهم بکلی مخلوط میباشند ولی در شمال اکثریت با کردها و در جنوب با لرهاست(1)، طوائف مهم پشتکوه عبارتند از ملکشاهی، یوسفوند، در دامنهء جنوب، گراوند، در انجیرکوه کردهای دیناروند و غیاث وند، در کوههای مشرف بخوزستان... آثار خرابه های متعدد در قسمت غربی پشتکوه و همچنین اسبابها و آلات سنگ چخماق که آثار انسان اولیه است بسیار دیده میشود، خرابه های دورهء ساسانی نیز بسیار میباشد، در نزدیکی شیروان در دو هزارگزی خرابه های شهر هارداپانو از زمان ساسانیان باقی مانده و آجرهای زیاد دارد و قسمتی از آنها با سنگهای تراشیده و گچ ساخته شده و اغلب بناهای آنها هنوز باقی و کوچه ها منظم و خانه ها بحالت اصلی برجاست، بیشتر خانه ها دارای طبقهء فوقانی و تحتانی و علت عمدهء اهمیت این نقا�� مجاورت با طیسفون پایتخت ساسانیان و اشکانیان بوده، بین کرمانشاه و پشتکوه دو جاده موجود است یکی از ایوان ده میگذرد و به آفتاب ختم میشود و دیگری از شیروان و ایوان و گردنهء ملاقوام بارتفاع 2280 گز میگذرد و دنبالهء کبیرکوه را گرفته تا پل تنگ امتداد می یابد جادهء دیگری از سرپل شروع شده و از کلهر گذشته به پشتکوه میرسد. از شرحی که راجع به... پشتکوه داده شد معلوم میشود این ناحیه برای زراعت و آبادی استعداد کافی دارد زیرا دارای آب فراوان و اراضی بکر و جنگلهای وسیع و هواهای مختلفهء گرمسیری و سردسیری است و بنابراین موجبات عمران آن کاملا موجود است... (جغرافیای سیاسی ایران تألیف کیهان صص464-465). یونانیان کوههای پشتکوه و پیشکوه را زاگرس می نامیدند و ظاهراً اسم فارسی آنها پاطاق است زیرا کوه های مزبور تمام بشکل طاق است. (جغرافیای طبیعی ایران تألیف کیهان ص3 و 48). ناحیت پشتکوه در عهد قدیم جزء مملکت عیلام بود. (ایران باستان ج 1 ص130). کوره ماسبذان که در کتب قرون ابتدائی هجری مذکور است همان است که امروز پشتکوه گویند. (رجوع به حواشی تاریخ سیستان ص 150 و 234 و حواشی مجمل التواریخ والقصص ص 394 شود). اطراف خرم آباد و اراضی پشتکوه را در عصر مغول لر کوچک میخوانده اند. (تاریخ مفصل ایران ج 1 از حملهء چنگیز تا تشکیل دولت تیموری ص442) : آفتابی بود با فرّ و شکوه وقت شام آمد نهان در پشتکوه.قهوه رخی. پشتکوه. [پُ] (اِخ) در ولایت خمسه واقع و دارای معدن آهن و سرب است. (1) - از نظر جغرافیائی پشتکوه و پیشکوه کاملاً بیکدیگر شباهت دارند ولی از نظر سکنه و طوایفی که در این دو محل سکونت دارند با یکدیگر اختلافاتی دارند. (جغرافیای سیاسی ایران کیهان ص 459).