پل کردن

«لغت نامه دهخدا»

[پُ کَ دَ] (مص مرکب) پل زدن. پل ساختن. بنا کردن پل:
بر آب جیحون پل کردن و گذاره شدن
بزرگ معجزه ای باشد و قوی برهان.فرخی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر