پی برداشتن

«لغت نامه دهخدا»

[پَ / پِ بَ تَ] (مص مرکب) دنبال کردن. تعقیب کردن :
گر به ما همسفری، سلسله از ما بردار
پشت پا زن دو جهان را و پی ما بردار.
صائب.
|| دنبال کردن کسی برای یافتن وی. ایز او را برداشتن :
حق نعمت شاه بگذاشتند
پیِ کشتن شاه برداشتند.نظامی.
|| محو کردن. از میان بردن :
دو گرگ جوان تخم کین کاشتند
پی روبه پیر برداشتند.نظامی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر