«لغت نامه دهخدا»
[را یَ / یِ] (نف مرکب) که پیرایه پوشد. که پیرایه بر خود راست کند. که خود را در پیرایه و زیور گیرد : که گر راز این گوش پیرایه پوش بگوش آورم ناورد کس بگوش.نظامی. نکورو که زیور نبندد بدوش بسی بهتر از زشت پیرایه پوش. امیرخسرو (آنندراج). || که پیرایه بپوشد و نهان کند. که پیرایه پنهان سازد.