«لغت نامه دهخدا»
[زِ مَ رِ] (اِخ) نام شاعری ایرانی بعهد باستان. در لغت نامهء اسدی قطعهء ذیل از او برای کلمهء شایورد، بمعنی هاله و طوق و خرمن ماه شاهد است : بخط و آن دُر(1) دندانش بنگر که همواره مرا دارند در تاب یکی همچون پرن بر اوج(2) خورشید یکی چون شایورد از گرد مهتاب. (1) - اصل: لب. (2) - شاید: برج (؟).