«لغت نامه دهخدا»
[زَ / زِ یِ اِ](ترکیب وصفی، اِ مرکب) فیروزهء منسوب به کان بواسحاق به نیشابور. پیروزهء آن کان را بواسحاقی گویند. (از برهان) : راستی خاتم پیروزهء بواسحاقی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود. حافظ. اما ظاهراً این لغت مأخوذ از همین شعر حافظ و ناشی از درنیافتن مراد شاعر است در اشارهء بممدوح خود شیخ ابواسحاق اینجو پادشاه فارس که بدست امیرمبارزالدین محمد مظفری کشته شده است.