پیش پاافتاده

«لغت نامه دهخدا»

[شِ اُ دَ / دِ] (ن مف مرکب)برابر پای ساقط شده و افکنده. || در اصطلاح، ذلیل و حقیر. که درخور توجه و اعتنا نیست. || مبتذل. || معلوم همه کس. آسان. که همه کس داند. که همه جا هست. صاحب آنندراج گوید کنایه از بسیار نزدیک و آشکار است:
درز نبود معنی درپیش پاافتاده را
از سواد سایهء پای چراغ این روشن است.
ملامفید بلخی.
زلف او را رشتهء جان گفتم و گشتم خجل
ز آنکه این معنی چو زلفش پیش پاافتاده است.
ملا شیدای هندی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر