پیش قطار

«لغت نامه دهخدا»

[قَ] (اِ مرکب، ص مرکب)شتریکه پیش از دیگران بقطار رود. (آنندراج). نخستین شتر از شتران قطار کرده :
هر سر مو کوکب خورشیدچهر
ناقه مگو پیش قطار سپهر.
وحید (در تعریف ناقه).
بقادری که بدریای بیکران سخن
مرا بر اشترک موج کرد پیش قطار.زلالی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر