پیشک

«لغت نامه دهخدا»

[شَ] (اِ مصغر، ق) مصغر پیش. اندکی پیش. || از اشعار نظام قاری بر می آید که ظاهراً نام نوعی پارچه یا جامه است:
پیشک آفتاب و بارانی است
بقچه دان است و جامه و ابزار.
نظام قاری (دیوان البسه چ استانبول ص34).
ز پیشک کلهء جبه او یکی ناچخ
بزد بر او که بخاکش فکند چون میزر.
نظام قاری (دیوان البسه ص18).
ز دیبای چینی حلل را محلی
به اعلام پیشک صدور مناکب.
نظام قاری (دیوان البسه ص27).
از پیشک طلا و در دگمه های جیب
محبوب صوف در زر و زیور گرفته ایم.
نظامی قاری (دیوان البسه ص99).
و... کنگره زنان تو بی جبه و پیشک و کشتی گیران نمد... (نظام قاری دیوان البسه ص154). || سَحر. پیشک از صبح. سحری.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر