پی غلط

«لغت نامه دهخدا»

[پَ / پِ غَ لَ] (اِ مرکب) کنایه از محو و ناپدیدی اثر و نشان غلط کردن و این در محل فریب بوده و با لفظ زدن و کردن مستعمل [ است ] . (آنندراج) :
در کعبه و در دیر بجستیم و ندیدیم
از پی غلط خود ز که پرسیم سراغی؟
حیاتی گیلانی.
رجوع به پی غلط افشردن و پی غلط راندن و پی غلط زدن و پی غلط کردن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر