«لغت نامه دهخدا»
[تَ ءَبْ بَ طَ شَرْ رَنْ] (اِخ)ثابت بن جابربن سفیان بن عبدی الفهمی مکنی به ابوزهیر از مردم مضر است. شاعری بنام و در قساوت و خونریزی معروف و در سرعت رفتار و دوندگی مشهور و در شعر گفتن توانا بود. گویند هنگامی که آهوانی را در صحرا میدید فربه ترین آنها را در نظر میگرفت و بدنبال آن میدوید و در سرعت از آهو بازپس نمی ماند تا آنرا گرفته و کباب می کرد. در بدی و شرارت بدو مثل زنند. وقایع و روایات بسیاری در حق وی گفته اند و اشعار کثیری بدو منسوب است. در حدود سال 80 ه . ق. وی را در سرزمین هدیلیان کشته و در غار «رخمان» افکندند. پس از چندی کشتهء وی را در غار یافتند. (از اعلام زرکلی، معجم المطبوعات و قاموس الاعلام ترکی). در سبب ملقب شدن او به «تأبط شراً» اقوالی است از جمله صاحب منتهی الارب آرد: در باب وجه ملقب شدن او بدین لقب وجوهی است از جمله آنکه وی ترکش در بغل و کمان در دست گرفته در مجلس عرب آمد، پس زد بعض ایشان را. و از جملهء وجوه ملقب شدن او بلقب مذکور در شمس العلوم مذکور است که او شکاردوست بود و خواهری داشت، هرگاه از شکارگاه گوشت صید در توبره آوردی، خواهرش گوشت از توبره برآوردی لیکن او نمیدانست که کدام کس از توبره گوشت صید برمیدارد. روزی ماری شکار کرد و در توبره انداخت و به خانه آمد. خواهرش بدستور دست خود را در توبره انداخت تا گوشت بگیرد مار او را گزید. پس او فریاد کرد یا ابتا ان ثابتاً تأبط شرّاً؛ یعنی ای پدر من، ثابت شرّی در بغل گرفته است. و لفظ تَأَبَّط شَرّاً که علم است مبنی بود در هر سه حال یعنی رفع و نصب و جر و هرگاه تثنیه و جمع آن خواهند، استعانت به لفظ ذو نمایند و گویند: جاءنی ذوا تأبط شراً و ذوو تأبط شرّاً. و در وقت نسبت تأبطی گویند و ترخیم و تصغیر آن نیامده است. (منتهی الارب). برای آشنایی با اشعار منسوب به وی یا اشعاری که دربارهء او سروده اند رجوع به جهانگشای جوینی چ قزوینی ج1 ص197 و ج 2 ص141، 142 و عیون الاخبار ج1 ص281 و نقودالعربیه ص150 و عقدالفرید ج1 ص92، 164 و ج 2 صص9-32، 330 و ج3 ص154، 244 و ج6 ص 157، 192 و ج7 ص4 و 129 شود.