«لغت نامه دهخدا»
[تَ خِ رَ شُ دَ] (مص مرکب) مخبول شدن. دیوانه شدن. سبک مغز شدن: فَنَد تباه خرد شدن از کلان سالی. (منتهی الارب). رجوع به تباه و تباه خرد شود.