«لغت نامه دهخدا»
[تَ بَ] (اِخ) فأس الرحی. سنگ زبرین آسیا. در التفهیم آمده: وز دنبال او [فرقدان] دیگر ستارگان سخت خرد شکلی همی آید همچون هلیله و گروهی ماهی نام کنند. و آنک چنین داند که قطب اندر میان اوست او را تبرآسیا نام کند زیرا که بر خویش همی گردد. بیرونی در نسخهء عربی التفهیم گوید: یسمیه بعضهم سمکه و بعضهم فأس الرحی لاعتقادهم فی القطب انه وسطها.