«لغت نامه دهخدا»
[تَ بَرْ رُ] (ع مص) خویشتن به آب سرد بشستن. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). غسل کردن با آب سرد. (تاج العروس). در آب فرورفتن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از تاج العروس). غسل کردن در آب. || جمع شدن آب در چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).