تب نشستن

«لغت نامه دهخدا»

[تَ نِ شَ تَ] (مص مرکب)ساکن شدن تب. (از آنندراج) :
از وصل لبت شوق دل از پا ننشیند
این تب بمداوای مسیحا ننشیند(1).
محسن تأثیر (از آنندراج).
(1) - «تب» در این بیت فاعل «نشستن» است و بهر حال معنی فوق از بیت مستفاد است.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر