«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (ع مص) سرزنش و نکوهیدن. (تاج المصادر بیهقی) (از دهار). سرزنش کردن. (ترجمان عادل بن علی) (مجمل اللغه) (صراح اللغه) (فرهنگ نظام). نکوهیدن. (مجمل اللغه). سخت نکوهیدن. (صراح اللغه). سرزنش و ملامت کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). سرزنش کردن و سخت نکوهیدن کسی را بر گناه. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء): لاتثریب علیکم الیوم. (قرآن 12 / 92). حقوقی که مرا و پدرم را در خدمت تخت سلطنت ثابتست بتضریب اولیاء و بتثریب(1)اعداء ضایع نباید کرد. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص201). || درنوشتن و طی کردن. (منتهی الارب). || درنوردیدن جامه را. (ناظم الاطباء) (قطر المحیط). || تقبیح کردن کار کسی را. (ناظم الاطباء) (قطر المحیط). || افساد کردن کسی را. (ناظم الاطباء). (1) - در نسخهء خطی کتابخانه سازمان ص164: بتضریب و تثریب اعدا..