«لغت نامه دهخدا»
[اُ دِ سَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) استادالدّار. وکیل دار: و هم آنجا که نشسته بود استاد سرای را فرمود بمشافهه. (اسرارالتوحید چ تهران ص 300). در این مدت شعار شغل وزارت از ظهیرالدین برکشیدند و در نصیرالدین ابوالقاسم که استاد سرای بود، پوشیدند. (تاریخ آل سلجوق تألیف محمد بن ابراهیم). و رجوع به استادالدار و وکیل دار شود. -استاد سرای هفت رخشان؛ ستارهء مشتری. (مؤید الفضلاء) (آنندراج).