«لغت نامه دهخدا»
[زِ فِ رِ دَ] (مص مرکب) بجای نخست برگرداندن. بخانهء خود بازگرداندن. به مستقر خویش بازفرستادن : فرستمت با نیکوئی باز جای تو باید که باشی خداوند رای.فردوسی. گزین کن دلیران رزم آزمای فرست آن سپاه دگر باز جای. اسدی (گرشاسب نامه).