بخورک

«لغت نامه دهخدا»

[بُ رَ] (اِ) ارژن. (فرهنگ فارسی معین). نامی است که در شیراز به ارژن دهند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ارژن شود. || بادام کوهی. (یادداشت مؤلف). نامی است که در فارس به بادام دهند. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 2 ص227). رجوع به ارزن و ارجان و بادام شود. || مغز هستهء تلخ که شیرین کنند. (یادداشت مؤلف)(1).
(1) - مؤلف لغت نامه در فیشهای خود بمعنی اول بکسر اول و بدو معنی اخیر بِخَورَک ضبط کرده است و تلفظ متن از فرهنگ فارسی معین است.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر