بخور مریم

«لغت نامه دهخدا»

[بَ / بُ رِ مَرْ یَ] (ترکیب اضافی)(1) گیاهی است از تیرهء پامچالها که از گلهای زینتی مرغوب است. گلهای آن دارای دم گل خمیده میباشد و ریشه اش ضخیم غده ای است. گلهایش برنگهای ارغوانی و قرمزِ تیره و سفید و صورتی میباشد. در ریشهء غدهء گیاه مزبور ماده ای بنام سیکلامین که دارای اثر مسهلی شدید است وجود دارد و بعلاوه دارای مواد گلوسیدی و اسیدسیکلامیک میباشد. ریشهء غدهء تازه و له شدهء این گیاه را بصورت ضماد بر روی تومرهای خنازیری قرار می دهند. در اکثر نقاط دنیا از جمله نواحی شمالی ایران این گیاه می روید. گل نگونسار. شجرهء مریم. بولف. عرطنیثا. خبزالمشایخ. ولف. رقف. رکف. اذن الارنب. هوم الیهودا. سیکلمه. سیکلامن. گل سیکلمه. قعلامنیس. آذریون. اذریون. اذریونه. ذهبیه. پنجهء مریم(2). (از فرهنگ فارسی معین ذیل «گل نگونسار»). باسیوس. فوفیلاطینوس. عرطنیثا. حرمل. (ترجمهء صیدنهء ابوریحان). گیاهی است که به پنج انگشت ماند و خوشبو بود و آتش پرستان بوقت ستایش و پرستش بدست گیرند. گویند مریم مادر عیسی دست بر آن زد آن بصورت پنج انگشت شد و آن را شجرهء مریم و بعربی خبزالمشایخ و بیونانی فعیلاسوس خوانند یرقان را نافع است. (از برهان قاطع) (از هفت قلزم). کف مریم. رکفه. (یادداشت مؤلف). و رجوع به تحفهء حکیم مؤمن و مخزن الادویه و تذکرهء داود ضریر انطاکی ص71 و پنجهء مریم شود.
(1) - در لاتینی Cyclamen europaeumفرانسوی Cyclamen.
(2) - پنجهء مریم در مورد گیاه کف مریم Anastatica hierochuntica نیز بکار رفته است.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر