بدآغار

«لغت نامه دهخدا»

[بَ] (ص مرکب) بدرگ. بدسرشت. (آنندراج) :
یکی زشت روی بدآغار(1) بود
تو گویی به مردم گزی مار بود.
ابوشکور (از احوال و اشعار رودکی ج 3 ص1238).
(1) - در فرهنگ سروری بدآغاز است! و رجوع به بدآغاز شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر