«لغت نامه دهخدا»
[بَ زَ رَ تَ] (مص مرکب)بر زبان گذشتن. گفته شدن. بر لفظ رفتن : چندان دعای جان تو گوییم کز ملال بیخواست بر زبان تو دشنام می رود. کمال خجند (آنندراج).