«لغت نامه دهخدا»
[] (اِ مرکب) برکستوان. کژآغند که بر اسبان جنگی پوشند. (لغات دیوان نظام قاری ص196 و 44). و رجوع به برگستوان شود. - برکسون دار؛ برگستوان دار : روز پوشیدن رختست و بهار و صحرا برکسون دار کجا استر رهوار کجاست؟ نظام قاری. برکسوندار نباید که بود صاحب ریش در کتاب نمدی یافته اند این اخبار. نظام قاری. رجوع به برگستواندار شود.