«لغت نامه دهخدا»
[بَ کَ دَ] (مص مرکب)بعهدهء او بودن. واجبِ او بودن. بر عهدهء او بودن : بر تست پاس خاطر بیچارگان و شکر بر ما و بر خدای جهان آفرین جزا.سعدی.