«لغت نامه دهخدا»
[بَ گُ] (ن مف مرکب) مخیّر. (دهار). پسندیده شده. || منتخب. انتخاب شده. (ناظم الاطباء). برتر. مرجح : سپهدار با لشکر و گنج و تاج بدیدند آن برگزینان چاج.فردوسی. بدست وی اندر فراوان سپاه تبه گردد از برگزینان شاه.فردوسی. گرچه ز بعد همه آمده ای در جهان از همه ای برگزین بر همه کس افتخار. خاقانی. تخییر؛ برگزین کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار).