«لغت نامه دهخدا»
[بِ / بُ تَ] (مص مرکب)بیرون آختن. بیرون کشیدن. از نیام برآوردن : میغ سیه در قفاش تیغ برون آخته ست طبل فروکوفته ست خشت بینداخته ست. منوچهری. و رجوع به آختن شود.