«لغت نامه دهخدا»
[پَرْوْ] (اِخ) پروین. ثرّیا. پرَن. و آن چند ستاره است در کوهان ثور : ببالای تو در چمن سرو نیست چو رخسار تو تابش پرو نیست.فردوسی. برخ همچو پرو و ببالا چو سرو میان همچو غزو و برفتن تذرو. (از لغت نامهء اسدی). سزد که پروین بارد دو چشم من شب و روز کنون که زین دو شب من شعاع برزد پرو. کسائی (از اسدی). خم طاق هر یک چو پر تذرو ز بس رنگ یاقوت رخشان چو پرو. اسدی (در صفت بنائی). رجوع به پروین و ثریا شود. پرو. [پِ] (اِخ)(1) کشوری جمهوری به امریکای جنوبی بر ساحل اقیانوس ساکن مساحت آن 1358000 کیلومترمربع و 7300000 تن سکنه دارد. پایتخت آن لیماست. اراضی آن کوهستانی است. شهرهای عمدهء آن اِل کالااو و آرِکی پا است و معادن گرانبها دارد از قبیل نفت و مس و حاصلخیز است و محصولات آن پنبه و شکر و قهوه و کاکائو و حیر (کائوچوک) است. پیش از تسلط اسپانیائیان در قرن شانزدهم دارای حکومتی بود بدست انکاس ها با تمدنی عالی. پیزار در 1532 م. بدین ملک لشکر کشید و بزودی پرو را مسخر کرد و اسپانیائیان با شتابی تمام به استخراج معادن آن پرداختند و مرکزی مهم از مهاجرین اسپانیائی تشکیل کردند و در 1824 از اسپانیا مجزا شده مستقل گردید و در 1879 م. با دولت شیلی بجنگ پرداخت و قسمتی از سواحل خویش را از دست داد که جزئی از آن را در 1929 م. بدو مسترد داشتند. (1) - Perou.