تارک

«لغت نامه دهخدا»

[رِ] (ع ص) ترک کننده. (آنندراج) (فرهنگ نظام). رهاکننده. دست بدارنده :
ازبهر چیست تارک و جوشان و ترش روی
چون یافته ست دانم بر جانور ظفر.
مسعودسعد.
هرچه به زرق... ساخته شود... وجه تلافی از آن تارک باشد. (کلیله و دمنه).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر