برپا شدن

«لغت نامه دهخدا»

[بَ شُ دَ] (مص مرکب)ایستادن. قیام. پا شدن. خاستن. برخاستن :شورش جنگ برپا شد. (ترجمهء تاریخ یمینی).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر