تتق باف

«لغت نامه دهخدا»

[تُ تُ] (نف مرکب) تتق بافنده. که پرده بافد :
خرد کاری بین که در مشرق تتق بافان شب
دق مصری را نورد ذیل اکسون کرده اند.
مجیر بیلقانی.
رجوع به تتق و دیگر ترکیبهای آن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر