لغت نامه دهخدا

کلمه
آب تنی کردن
آب تیرگان
آبتین
آبج
آبجا
آبجامه
آب جر
آب جو
آبجو افشرده
آب جوش
آبجی
آبجی
آبجیل
آبچ
آب چرا
آب چشی
آب چکیده
آب چلو
آب چین
آب حسرت
آب حیات
آب حیوان
آب خاکستر
آبخانه
آبخانی
آبخسب
آبخست
آبخشک کن
آب خضر
آب خفته
<صفحه 5>