لغت نامه دهخدا

کلمه
آوی
آویج
آویختگی
آویختن
آویختنی
آویخته
آویخته چشم
آویخته دوش
آویخته گوش
آویخته لب
آویخته ناف
آویز
آویز
آویزان
آویزش
آویزگن
آویزنده
آویز و گریز
آویزه
آویزه
آویزه بند
آویژگان
آویژه
آوی سبرون
آویسن
آویشن
آویشنه
آویشه
آه
آه
<صفحه 95>