پهلو دزدیدن

«لغت نامه دهخدا»

[پَ دُ دی دَ] (مص مرکب) خویشتن را بازداشتن از چیزی بنهجی که کسی بر آن مطلع نشود. (غیاث) (آنندراج):
بغیر از تکیه ام کز سیم و زر دزدیده پهلو را
غنی، از پهلوی من هر تهیدستی توانگر شد.
غنی.
ط پهلو رسانیدن.
[پَ رَ دَ] (مص مرکب)صدمه زدن. (آنندراج). ||برابری کردن در قدر و مرتبه با کسی. (آنندراج).پهلو زدن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر