«لغت نامه دهخدا»
[گَ دی دَ] (مص مرکب)ظفر یافتن. پیروز شدن. غالب آمدن. دست یافتن. چیرگی یافتن. فاتح آمدن. پیروز گشتن : چو پیروز گردی ز تن خون مریز چو شد دشمن بدکنش در گریز.فردوسی.